همین نزدیکی ها

آمار

  • امروز: 41
  • دیروز: 3
  • 7 روز قبل: 47
  • 1 ماه قبل: 311
  • کل بازدیدها: 39347
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

فيلم آموزشي تدريس دروس مقاطع مختلف ( دبستان/متوسطه اول و دوم) و پيش دانشگاهي براي رشته هاي رياضي ، علوم تجربي و علوم انساني

09 فروردین 1399 توسط اسفندیاری

بسم الله الرحمن الرحيم

با سلام و احترام فيلم آموزشي تدريس دروس مقاطع مختلف ( دبستان/متوسطه اول و دوم) و پيش دانشگاهي براي رشته هاي رياضي ، علوم تجربي و علوم انساني خدمتتون تقديم مي گردد.

http://www.kanoon.ir/Amoozesh

 نظر دهید »

بی نشان

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

چکیده:

شیعیان در مسئله: وضو، شستن دست­ها از بالا به پائین و نیز مسح پا را لازم می­دانند

و در مقابل اهل سنت، شستن دست­ها را به هر کیفیتی باشد، صحیح دانسته و به جای مسح پا، فتوا به شستن پا داده­اند؛

گفتن جمله «حی علی خیر العمل» را در اذان و اقامه در نزد شیعیان لازم است. ولی اهل سنت، بر عدم جزئیت این ذکر تاکید دارند؛

بر خلاف اهل سنّت، شیعیان بر این باورند که اگر چه تفریق میان دو نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشاء افضل است، اما جمع میان آن دو در حالت اختیار نیز مانعی ندارد؛

شیعیان بسمله را جزء تمام سوره­ها ـ جز سوره توبه ـ  دانسته و گفتن آن را در نماز نیز واجب می­دانند؛

در حالیکه شافعی از ائمه اهل سنت، قول به جزئیت بسمله را تنها برای سوره حمد صحیح دانسته است، و مالک، جزئیت بسمله را حتی برای سوره حمد نیز انکار کرده است و دیگر فقهای اهل سنت، در این باره با نظریه شیعه موافقند؛

شیعیان با پیروی از ائمه راستین خود، قصر نماز در سفر را لازم می­دانند، امّا مذاهب اهل سنّت در این زمینه اختلاف نظر دارند؛

شیعیان بر خلاف اهل سنت، خواندن سوره سجده­دار را در نماز موجب بطلان نماز می­دانند و در مورد نماز میّت، حکم به وجوب گفتن پنج تکبیر می­کنند؛ بر خلاف اهل سنت که مسافر را در روزه یا افطار کردن،‌ مخیر کرده­اند، شیعه فتوا به بطلان روزه مسافر داده است؛ همچنین شمول وجوب خمس نسبت به ارباح تجارات، وجوب طواف نساء در حج و جواز ازدواج موقّت، از احکام اختصاصی شیعه می­باشد.

طرح مسئله

حضور فیزیکی و معنوی رسول گرامی اسلام(ص) خود یکی از عوامل اتحاد میان مسلمانان به شمار می­رفته است؛‌ بدین معنا که اختلاف میان مسلمانان از روز وفات آن حضرت شروع شد و اختلاف و انحراف در مسیر جانشینی رسول خدا(ص)، به اختلاف در احکام فقهی و عملی نیز کشیده شد و اندک اندک این اختلافات در آموزه­های اعتقادی همچون شفاعت و رجعت نیز کشیده شد. با این توضیح روشن می­شود که ریشه تمام اختلافات به اختلاف در اصل امامت بر می گردد.

آنچه در این نوشتار مورد بررسی قرار می گیرد، گذری کوتاه به برخی اختلافات فقهی شیعه و سنی با اشاره به ادله طرفین است.

وضو

از امور مورد پذیرش همه مسلمانان،‌ مسئله وجوب وضو برای نماز است و روایت مشهور «لا صلاة الا بطهور»[i][1] از پیامبر اکرم(ص) نیز مؤید چنین امری است. اما آنچه مورد اختلاف قرار گرفته باست،‌ کیفیت انجام آن است. این اختلاف ناشی از دو برداشت متفاوت از آیه‌ی 6 سوره مائده است،‌ آنجا که خداوند می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اذا قمتم الی الصلاة فاغسلوا وجوهکم و أیدیکم الی المرافق و امسحوا برؤوسکم و ارجلکم الی الکعبین»

اختلاف برداشت از این آیه موجب دو اختلاف عمده در وضوی مسلمانان شده است:

1. اختلاف در کیفیت شستن  دست ها

شیعیان بر اساس این آیه شستن دست ها را از آرنج لازم می دانند و عکس آن را موجب بطلان وضو دانسته اند. دلایل آنها بر این مدعا عبارتند از:

الف. روایات رسیده از طریق اهل بیت علیهم السلام

در این باره شیخ طوسی(ره) نقل می کند که بکیر و زراره هر دو از امام باقر علیه السلام راجع به کیفیت وضوی پیامبر اکرم (ص)‌ سوال کردند و ایشان هنگام شستن دست ها،‌ از آرنج تا سر انگشتان خود را شستند.[ii][2]

ب. مراجعه به فهم عقلا

برای تبیین این دلیل لازم است به این مثال توجه کرد: هنگامی که به یک نقاش می گوییم این دیوار را تا بالا رنگ کن، منظورمان این است که تمام دیوار را رنگ کن وعقلای عالم برای چنین کاری از بالا شروع کرده و به پائین ختم می کنند.

امّا اهل سنت بر اساس آیه بر این باور هستند که دست ها را باید از انگشتان تا آرنج شست و عکس آن موجب بطلان وضو است. دلیل آنها بر این مدعا چنین است که آیه کریمه، ظاهر در این معناست، چرا که کلمه «الی» دلیل بر غایت است،‌ پس آرنج آخرین عضوی از دست که باید شسته شود.

نقد و بررسی

اولاً کلمه «الی» در صدد بیان مقدار واجب شستن دست است؛ بدین معنا که باید تمام دست تا آرنج شسته شود و کیفیت شستن دست را به پیامبر اکرم(ص) و جانشینان بر حق او واگذار کرده است؛

ثانیا اگر معنای مذکور از آیه برداشت نشود، آیه مجمل بوده و برای رفع اجمال آن، باید به روایات بیانیه مراجعه کرد؛

ثالثاً کلمه «الی» در صورتی به معنای غایت است که همراه با کلمه «من» باشد و در آیه چنین نیست.[iii][3]

2. اختلاف در کیفیت مسح پا

شیعیان همگی بر مسح پا – و نه شستن آن – تأکید دارند. آنها برای مدعای خود دلایلی دارند که عبارتند از:

اولاً خداوند در آیه کریمه سوره مائده می فرماید: «وامسحوا برؤوسکم و ارجلکم». مطابق این آیه کلمه «ارجلکم» عطف بر کلمه «رؤوسکم» بوده و مجرور خوانده می شود،‌ از این رو باید مانند سر که مسح می شود،‌ پا نیز مسح شود؛

ثانیاً قرائت نصب خیلی کم است و قاریان مشهور به جرّ خوانده اند؛

ثالثاً در صورت نصب نیز می توان حکم مسح پا را استنباط نمود؛‌ چرا که رؤوسکم محلا منصوب است؛‌ بدین معنا که مفعول برای فعل وامسحوا می باشد؛ [iv][4]

رابعاً روایات موجود در منابع اهل سنت و نیز شیعه بر مسح پا دلالت دارند. رفاعة بن رافع می گوید که نزد پیامبر اکرم(ص) نشسته بود و ایشان راجع به وضو فرمودند: «إنها لا تتم صلاة لاحد حتى يسبغ الوضوء كما أمره الله تعالى . يغسل وجهه ويديه إلى المرفقين ، ويمسح برأسه ورجليه إلى الكعبين»[v][5]

«کسی نماز را انجام نداده است،‌ مگر آنکه وضو را همانگونه که خداوند امر کرده است،‌ انجام دهد یعنی صورت و دستها را تا آرنج شسته و سر و پا را تا برآمدگی روی آن مسح کند.»

مرحوم کلینی نیز در این باره از طریق محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند: «امسح علی مقدم رأسک وامسح علی القدمین»[vi][6] یعنی بر جلوی سر خود مسح کن و پاهای خود را نیز مسح کن.

خامساً عمل برخی صحابه حکایت از صحت قول به مسح پا دارد. ابن عباس در این باره می گوید: «ان الناس ابوا الا الغسل و لااجد فی کتاب الله الا المسح»[vii][7]

«مردم تنها پاها را شستند و من در کتاب خدا حکم مسح پا را یافتم».

طبری نیز از طریق عکرمه از ابن عباس نقل می کند که گفته است:«وضو دو شستن و دو مسح است.»[viii][8]

سادساً دیدگاه برخی مفسران اهل سنت نیز حکایت از همراهی آنها با نظریه شیعه  دارد. طبری از عکرمه و قتاده نقل می کند که آنها نیز مسح پا را حکم الاهی دانسته اند.[ix][9]

در برابر دیدگاه علمای شیعه، اهل سنت بر این باور هستند که در وضو پاها باید همانند صورت و دست ها شسته شود. آنها برای ادعای خود اینگونه  دلیل می آورند:

اولا کلمه ارجلکم عطف بر وجوهکم بوده و منصوب است؛‌ بنابراین پاها نیز باید شسته شود؛

ثانیا روایات متعدد از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که بر مدعای اهل سنت دلالت دارد.[x][10]

نقد و بررسی

با توجه به آنچه که در بحث از ادله شیعه گذشت، دو دلیل اهل سنت پاسخ داده می شود.

نماز

نماز از اصول مورد اشتراک تمام ادیان و مذاهب است و مسلمانان نیز همگی بر وجوب آن اتفاق نظر داشته و انکار آن را موجب خروج از دین می دانند. با وجود این، مسلمانان راجع به جزئیات این اصل مورد اتفاق، در مواردی اختلاف نظر دارند که به برخی از آنها اشاره می شود.

1. اذان

از جمله مستحبات مؤکد در دین مبین اسلام،‌ اذان و اقامه برای نماز است. مسلمانان اعم از شیعه و سنی در این خصوص، اتفاق نظر دارند و آنچه که موجب اختلاف نظر شده است، فصول و اجزاء اذان و اقامه است؛ بدین معنا که آیا گفتن ذکر «حی علی خیر العمل» در اذان و اقامه مشروع است یا نه؟

سید مرتضی علم الهدی در کتاب الانتصار بر این باور است که گفتن ذکر«حی علی خیر العمل» در  اذان و اقامه از جمله اختصاصات شیعه امامیه است و دلیل وجوب آن را نیز اجماع علمای شیعه می داند. وی هم چنین بر این باور است که بنابر اظهارات علمای عامه،‌ این ذکر در مقاطعی از عصر پیامبر اکرم(ص) گفته می شد؛ ولی پس از آن، نسخ و رفع شد. سید در مقابل این ادعا مطالبه دلیل کرده است.[xi][11]

2. علامه حلی(ره) از اندیشمندان قرن هشتم هجری بر این باور است که علمای شیعه به دلیل روایات متواتر بر استحباب گفتن ذکر مورد نظر در اذان و اقامه اتفاق نظر دارند.[xii][12]

3. صاحب جواهر(ره) پس از نقل کلام اندیشمندان شیعی راجع به ذکر «حی علی خیر العمل»،‌ چنین می نویسد که بر اساس شهرت فتوایی، اذان هیجده فصل دارد که «حی علی خیر  العمل» نیز جزء آن است و از این نظر اذان و اقامه با یکدیگر تفاوتی ندارند.[xiii][13]

امامیه برای اثبات مدعای خود به سیره اصحاب پیامبر اکرم(ص) و نیز روایات رسیده از امامان خود استناد می کنند:

الف. نصوص رسیده از اصحاب پیامبر اکرم(ص)

در منابع اهل سنت و نیز شیعه از بزرگانی همچون بلال حبشی، عبدالله بن عمر و سهل بن حنیف روایاتی نقل شده که دلالت بر این معنا دارد که آنان در اذان خود،‌ این لفظ را بیان می کرده اند:

1. عمار و عمر دو پسر حفص از پدران خود نقل کرده اند که بلال حبشی هنگامی که  اذان صبح را می گفت، جمله «حی علی خیر العمل» را نیز بیان می کرد.[xiv][14]

2. نافع نقل می کند که عبدالله بن عمر برخی از اوقات هنگامی که «حی علی الفلاح» را می گفت، پس از آن جمله «حی علی خیر العمل» را بیان می کرد.[xv][15]

ب. روایات رسیده از ائمه اطهار علیهم السلام

روایات فراوانی از ائمه اطهار علیهم السلام در این باره رسیده است که برخی از آنها عبارتند از :

1. امام علی علیه السلام خطاب به ابن نباح که در اذان خود،‌ حی علی خیر العمل را می گفت،‌ فرمودند: «مرحبا بالقائلین عدلا و بالصلاة مرحبا و اهلا»[xvi][16]

2. ابوبکر حضرمی و کلیب اسدی از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که در اذان خود جمله  «حی علی خیر العمل» را بیان می کرد.[xvii][17]

امّا اهل سنت بر این باور هستند که گفتن ذکر «حی علی خیر العمل» در اذان و اقامه جایز نیست.

ادله اهل سنت بر مدعای خود را می توان اینگونه بیان کرد:

اولا مصادر حدیثی معتبر بر آن تأکید ندارند و سنن و بیهقی و مانند آن از منابع دست دوم هستند؛

ثانیا راویان احادیث مورد ادعای شیعه از ضعفا هستند، از این رو روایات آنها نیز از اعتبار ساقط است؛

ثالثا آنچه نزد ما معتبر است عمل و گفتار خود پیامبر اکرم(ص) است و عمل برخی صحابه ملاک و حجت برای عمل نیست.[xviii][18]

پاورقی

[i][1] . من لایحضره الفقیه، ج1، ص33. البته اهل سنت شبیه این روایت را اینگونه از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده اند: «لایقبل الله صلاة الا بطهور» سنن ابن ماجه، ج1، ص100 و سنن الترمذی، ج1،‌ص3.

[ii][2] . کتاب الخلاف، ج1،‌ص78 و 79.

[iii][3] . فی رحاب اهل بیت علیهم السلام،‌ص15.

[iv][4] . الانتصار سید مرتضی، ص106 – 108.

[v][5] . سنن ابن ماجه،‌ ج1،‌ص156 و نیز ر.ک. مسند حمیدی،‌ج1،‌ص26.

[vi][6] . کافی، ج3، ص29.

[vii][7] . سنن ابن ماجه،‌ج1، ص156.

[viii][8] . جامع البیان،‌ ج6، ص175.

[ix][9] . جامع  البیان، ج6، ص176.

[x][10] . در این باره ر.ک. صحیح بخاری، ج1، ص58.

[xi][11] . ومما انفردت به الإمامية : أن تقول في الأذان والإقامة بعد قول : ( حي على الفلاح ) : حي على خير العمل . والوجه في ذلك : إجماع الفرقة المحقة عليه . وقد روت العامة  أن ذلك مما كان يقال في بعض أيام النبي ( صلى الله عليه وآله ) ، وإنما ادعي أن ذلك نسخ ورفع ، وعلى من ادعى النسخ الدلالة له ، وما يجدها . الانتصار، ص137.

[xii][12] . تذکرة الفقهاء، ج3، ص42.

[xiii][13] . جواهر الکلام، ج9، ص81و82.

[xiv][14] . کنزالعمال،‌ج4، ص266.

[xv][15] . سنن الکبری بیهقی، ج1، ص424.

[xvi][16] . من لایحضره الفقیه،‌ ج1،‌ص287و 288.

[xvii][17] . همان،‌ص289 و 290.

 نظر دهید »

taha

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

اختلاف فقهی شیعه وسنی 

شیعیان در مسئله: وضو، شستن دست­ها از بالا به پائین و نیز مسح پا را لازم می­دانند

و در مقابل اهل سنت، شستن دست­ها را به هر کیفیتی باشد، صحیح دانسته و به جای مسح پا، فتوا به شستن پا داده­اند؛

گفتن جمله «حی علی خیر العمل» را در اذان و اقامه در نزد شیعیان لازم است. ولی اهل سنت، بر عدم جزئیت این ذکر تاکید دارند؛

بر خلاف اهل سنّت، شیعیان بر این باورند که اگر چه تفریق میان دو نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشاء افضل است، اما جمع میان آن دو در حالت اختیار نیز مانعی ندارد؛

شیعیان بسمله را جزء تمام سوره­ها ـ جز سوره توبه ـ  دانسته و گفتن آن را در نماز نیز واجب می­دانند؛

در حالیکه شافعی از ائمه اهل سنت، قول به جزئیت بسمله را تنها برای سوره حمد صحیح دانسته است، و مالک، جزئیت بسمله را حتی برای سوره حمد نیز انکار کرده است و دیگر فقهای اهل سنت، در این باره با نظریه شیعه موافقند؛

شیعیان با پیروی از ائمه راستین خود، قصر نماز در سفر را لازم می­دانند، امّا مذاهب اهل سنّت در این زمینه اختلاف نظر دارند؛

شیعیان بر خلاف اهل سنت، خواندن سوره سجده­دار را در نماز موجب بطلان نماز می­دانند و در مورد نماز میّت، حکم به وجوب گفتن پنج تکبیر می­کنند؛ بر خلاف اهل سنت که مسافر را در روزه یا افطار کردن،‌ مخیر کرده­اند، شیعه فتوا به بطلان روزه مسافر داده است؛ همچنین شمول وجوب خمس نسبت به ارباح تجارات، وجوب طواف نساء در حج و جواز ازدواج موقّت، از احکام اختصاصی شیعه می­باشد.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

فرگه

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

 

فرگه چهار ویژگی را برای تصور بر می شمرد که از این قرار هستند:

1-      تصور: قابل بویید ن، چشیدن، دیدن یا لمس کردن نیست.

2-      تصور: متعلق ذهن ماست.

3-      تصور: مستقل از ذهن نمی تواند وجود داشته باشد.

4-      هر تصوری تنها به یک شخص خاص تعلق دارد.

اندیشه لااقل از سه جهت به جهاتی که برای تصور برشمردیم با آن تفاوت دارد به عبارتی اندیشه چیزی است غیر ذهنی که مستقل از ذهن ما وجود دارد و به یک شخص ویژه نیز تعلق ندارد.

ادامه »

 نظر دهید »

خوبان خدا

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

سخن چینی

حاج میرزا علی هسته ای رحمه الله می فرمودند:شخصی با شیطان شرط بست که ببیند در طول هفته کردم یک بیشتر خالی کاری میکنند…..

 نظر دهید »

شیعه چیست؟

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

شیعه نیوز: از ام سلمه همسر رسول الله (ص) منقول است: از رسول خدا شنیدم که فرمود: هرکس علی (ع) را دشنام دهد خدا را دشنام داده و هرکس به خدا دشنام دهد جهنمی است.

ادامه »

 نظر دهید »

احکام فقهی مرگ مغزی

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

عریف مرگ مغزی
الف: مفهوم مرگ مغزی
در قرآن، واژه مرگ با سه کلمه موت، فوت و قتل مورد بحث قرار گرفته است.
برای نمونه :در آیات 31و 92 سوره مائده، 178 سوره بقره و 29 سوره نساء به واژه قتل اشاره شده است. تمام ا ین موارد در آیات یاد شده در این ظهور دارد که شخصی، دیگری را که زنده است،بکشد. در آیات دیگری از قرآن، از خاتمه دادن به حیات با واژه موت بحث شده است که برای نمونه، به آیات2 سوره ملک و 61 سوره واقعه می توان اشاره کرد. درقرآن، قتل با موت به یک معنابه کار نرفته است؛ یعنی موت به عنوان امری وجودی که خلق وتقدیر به آن متعلق گرفته، به خداوند متعال نسبت داده شده است، ولی قتل این گونه نیست .

ادامه »

 نظر دهید »

دلمه

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

فصل تابستان هست و درخت انگور و غوره و برگ مو. از اونجا که دلمه هم از غذاهای بسیار خوشمزه و پرطرفدار ایرانی هست و با برگ مو تازه طعم بینظیری میگیره، تصمیم گرفتیم براتون طرز تهیه این غذای عالی رو بذاریم تا اگر برگ مو تازه در دسترس دارین، حتما و حتما این غذا رو امتحان کنین. البته کسانی هم که برگ مو تازه در دسترس ندارن، باید بگم کنسروش در بازار زیاد هست و به راحتی قابل دسترسی هست. سید

طرز تهیه :
گوشت مرغ را روی یک تخته باز کرده و با یک وسیله مثل بیفتک‌ کوب به آن ضربه وارد کنید تا گوشت‌ها پهن و نازک شود، اما به اندازه‌ای که گوشت پاره نشود.
هر سینه مرغ را به دو قسمت تقسیم کنید و از وسط برش بزنید.

روی تکه‌های مرغ را مقداری نمک، فلفل و کره بمالید.
هویج را بپزید و آن را لابه‌لای سینه مرغ که پهن شده است، بگذارید و روی آن را پنیر رنده‌ شده بریزید و آن را مانند دلمه برگ مو بپیچید.
هر دلمه را در آرد و سپس تخم‌ مرغ زده شده و پنیر بغلتانید و در نهایت دلمه‌های آماده شده را در روغن فراوان سرخ کنید.

بعد از سرخ شدن، دلمه‌ها را در ظرف مناسب بچینید و اطراف آن را با زیتون و سبزیجات بخارپز و کمی سس کچاپ تند تزئین کنید.

منبع : چهاردیواری جام جم

 نظر دهید »

دلمه

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

فصل تابستان هست و درخت انگور و غوره و برگ مو. از اونجا که دلمه هم از غذاهای بسیار خوشمزه و پرطرفدار ایرانی هست و با برگ مو تازه طعم بینظیری میگیره، تصمیم گرفتیم براتون طرز تهیه این غذای عالی رو بذاریم تا اگر برگ مو تازه در دسترس دارین، حتما و حتما این غذا رو امتحان کنین. البته کسانی هم که برگ مو تازه در دسترس ندارن، باید بگم کنسروش در بازار زیاد هست و به راحتی قابل دسترسی هست. سید

 نظر دهید »

مادر

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

اشک مادر

پسرکی از مادرش پرسید: مادر چرا گریه می‌کنی؟
مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت: نمی‌دانم عزیزم، نمی‌دانم!
پسرک نزد پدرش رفت و گفت: چرا مامان همیشه گریه می‌کند؟ او چه می‌خواهد؟
پدرش تنها پاسخی که به ذهنش رسید این بود: همه‌ی زن‌ها گریه می‌کنند بی هیچ دلیلی!

مشاهده ادامه مطلب
روزت مبارک مهربانم

امروز روزِ توست، ای مهربان‌ترین فرشته‌ی خدا.
بگو چگونه تو را در قاب دفترم توصیف کنم؟
صبر و مهربانیت را چطور در ابعاد کوچک ذهنم جا دهم؟

مشاهده ادامه مطلب
زینب سالمی فر

 نظر دهید »

شیعه

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

شیعه نیوز: استعمار جهانی با تمام ابزار تبلیغاتی و فرهنگی و رسانه ای و با کمک تمام ادیان و مذاهب ساختگی و بی پایه و صرف میلیاردها دلار از طریق کانال های ماهواره ای جنگ گرم را به جنگ نرم تبدیل کرده و از همه شیاطین پیدا و پنهانش بهره می برد.

شیعیان پیرو پیامبر گرامی اسلام ۹ و اهل بیت : چنانچه درد دین داشته باشند راهی جز بپا خاستن و آگاهی یافتن از دین و بهره وری از انواع شیوه های مثبت و موثر و مجاز جهت مقابله و احقاق حق الهی خود ندارند، و اگر دیر بجنبند چه بسا تا نیم قرن آینده بسیاری از معادلات کشورهای اسلامی به نفع مشرکین تغییر خواهد کرد.

یکی از انواع شگردهای استعمار ایجاد مشکلات اقتصادی و یورش های فرهنگی بصورت خزنده است تا اصناف مختلف مشغول به حل مشکلات مادی و زندگی مصرفی و ظاهری خود گردند و شب و روز دغدغه مسائل جزئی خود و خانواده خود را داشته و یا با مشغولیت به حل مشکلات اقتصادی سن ازدواج بالا رفته و از ترس عدم تامین زندگی انگیزه ای برای افزایش نسل هم نداشته باشند. از طرفی سلطه گران جهانی با نفوذ تدریجی و دراز مدت مذاهب ساختگی به درون بافت جغرافیایی و فرهنگی و آموزشی شیعیان به تدریج سلطه همه جانبه و برنامه های دراز مدت خود را در همه سطوح گام به گام اجرا میکنند.

وظیفه شیعیان دردمند در این زمان این است که در هر سطح یا صنف و قشری که هستند با قلم یا قدم یا کلام یا مال و یا هر گونه توان و استعدادی که دارند از آرمان های حق خود دفاع کنند.

یکی از عواملی که از دویست سال پیش در صدد مبارزه و نابودی شیعیان و تشیع بوده است فرقه وهابیت است که مستقیما توسط استعمار غرب پشتیبانی شده و مرموزانه در اقشار مختلف نفوذ کرده و ضربه خود را وارد می کند.

ما در این سری از جزوات و کتابچه ها ان شاءالله سعی   می کنیم به یاری امام زمان ماهیت و ریشه های عقیدتی وهابیان را شناسانده و شبهاتی که نسبت به عقاید شیعیان وارد کرده اند از مآخذ اهل سنت پاسخ دهیم تا نوجوانان و جوانان عزیز و سایر مردم شناختی کافی از عقاید و تهمت های آنان بدست آورند وحتی قادر به پاسخگوئی شک و شبهات آنان در مدارس و مجامع گوناگون باشند.

بی شک اگر جوانان آگاه و عزیزمان کمی از وقت گرانقدر خویش را صرف مرور این جزوات کنند هم به عقاید سست و بی پایه این مسلک پی خواهند برد، هم خواهند دانست که این گروه هیچ یک از فرق و مذاهب تسنن و تشیع را قبول ندارند و برعکس توسط استعمار جهت استحمار و بردگی فکری و سلطه شیطانی خود برهویت و عقاید پویا و والای آنان ابداع شده است.

دانلودربیهاوی

 نظر دهید »

آسمان

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

شبها و روزها بی تو آسمان ابری اند…

ابرها آبستن بارانند و هنوز باران نگرفته…

تو منتظر آمدنی ولی هنوز زمین را لایق قدم هایت ندانستی…

بغض ابرها میترکند و باران بالاخره می بارد…

درست مثل بغض زمین که میترکد

یک روز

که خدا کند زودتر باشد …

وتو می آیی…

مثل باران که می بارد…

اللهم عجل لولیک الفرج

کانال از لاک جیغ تا خدا

م.فضلعلی 

 نظر دهید »

آسمان

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

شبها و روزها بی تو آسمان ابری اند…

ابرها آبستن بارانند و هنوز باران نگرفته…

تو منتظر آمدنی ولی هنوز زمین را لایق قدم هایت ندانستی…

بغض ابرها میترکند و باران بالاخره می بارد…

درست مثل بغض زمین که میترکد

یک روز

که خدا کند زودتر باشد …

وتو می آیی…

مثل باران که می بارد…

اللهم عجل لولیک الفرج

کانال از لاک جیغ تا خدا

م.فضلعلی 

 نظر دهید »

آسمان

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

شبها و روزها بی تو آسمان ابری اند…

ابرها آبستن بارانند و هنوز باران نگرفته…

تو منتظر آمدنی ولی هنوز زمین را لایق قدم هایت ندانستی…

بغض ابرها میترکند و باران بالاخره می بارد…

درست مثل بغض زمین که میترکد

یک روز

که خدا کند زودتر باشد …

وتو می آیی…

مثل باران که می بارد…

اللهم عجل لولیک الفرج

کانال از لاک جیغ تا خدا

م.فضلعلی 

 نظر دهید »

شیعه

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

شیعه نیوز: استعمار جهانی با تمام ابزار تبلیغاتی و فرهنگی و رسانه ای و با کمک تمام ادیان و مذاهب ساختگی و بی پایه و صرف میلیاردها دلار از طریق کانال های ماهواره ای جنگ گرم را به جنگ نرم تبدیل کرده و از همه شیاطین پیدا و پنهانش بهره می برد.

شیعیان پیرو پیامبر گرامی اسلام ۹ و اهل بیت : چنانچه درد دین داشته باشند راهی جز بپا خاستن و آگاهی یافتن از دین و بهره وری از انواع شیوه های مثبت و موثر و مجاز جهت مقابله و احقاق حق الهی خود ندارند، و اگر دیر بجنبند چه بسا تا نیم قرن آینده بسیاری از معادلات کشورهای اسلامی به نفع مشرکین تغییر خواهد کرد.

یکی از انواع شگردهای استعمار ایجاد مشکلات اقتصادی و یورش های فرهنگی بصورت خزنده است تا اصناف مختلف مشغول به حل مشکلات مادی و زندگی مصرفی و ظاهری خود گردند و شب و روز دغدغه مسائل جزئی خود و خانواده خود را داشته و یا با مشغولیت به حل مشکلات اقتصادی سن ازدواج بالا رفته و از ترس عدم تامین زندگی انگیزه ای برای افزایش نسل هم نداشته باشند. از طرفی سلطه گران جهانی با نفوذ تدریجی و دراز مدت مذاهب ساختگی به درون بافت جغرافیایی و فرهنگی و آموزشی شیعیان به تدریج سلطه همه جانبه و برنامه های دراز مدت خود را در همه سطوح گام به گام اجرا میکنند.

وظیفه شیعیان دردمند در این زمان این است که در هر سطح یا صنف و قشری که هستند با قلم یا قدم یا کلام یا مال و یا هر گونه توان و استعدادی که دارند از آرمان های حق خود دفاع کنند.

یکی از عواملی که از دویست سال پیش در صدد مبارزه و نابودی شیعیان و تشیع بوده است فرقه وهابیت است که مستقیما توسط استعمار غرب پشتیبانی شده و مرموزانه در اقشار مختلف نفوذ کرده و ضربه خود را وارد می کند.

ما در این سری از جزوات و کتابچه ها ان شاءالله سعی   می کنیم به یاری امام زمان ماهیت و ریشه های عقیدتی وهابیان را شناسانده و شبهاتی که نسبت به عقاید شیعیان وارد کرده اند از مآخذ اهل سنت پاسخ دهیم تا نوجوانان و جوانان عزیز و سایر مردم شناختی کافی از عقاید و تهمت های آنان بدست آورند وحتی قادر به پاسخگوئی شک و شبهات آنان در مدارس و مجامع گوناگون باشند.

بی شک اگر جوانان آگاه و عزیزمان کمی از وقت گرانقدر خویش را صرف مرور این جزوات کنند هم به عقاید سست و بی پایه این مسلک پی خواهند برد، هم خواهند دانست که این گروه هیچ یک از فرق و مذاهب تسنن و تشیع را قبول ندارند و برعکس توسط استعمار جهت استحمار و بردگی فکری و سلطه شیطانی خود برهویت و عقاید پویا و والای آنان ابداع شده است.

دانلودربیهاوی

 نظر دهید »

فضیلت ماه شعبان

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

ارسال تستی 

بغلانی

 نظر دهید »

فضیلت ماه شعبان

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

ارسال تستی 

بغلانی

 نظر دهید »

شعر مهدوی

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

شبها و روزها بی تو آسمان ابری اند…

ابرها آبستن بارانند و هنوز باران نگرفته…

تو منتظر آمدنی ولی هنوز زمین را لایق قدم هایت ندانستی…

بغض ابرها میترکند و باران بالاخره می بارد…

درست مثل بغض زمین که میترکد

یک روز

که خدا کند زودتر باشد …

وتو می آیی…

مثل باران که می بارد…

اللهم عجل لولیک الفرج

کانال از لاک جیغ تا خدا

م.فضلعلی 

 1 نظر

کودک

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

احکام فقهی مرگ مغزی

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

تعریف مرگ مغزی
الف: مفهوم مرگ مغزی

مرگ مغزی
در قرآن، واژه مرگ با سه کلمه موت، فوت و قتل مورد بحث قرار گرفته است.
برای نمونه :در آیات 31و 92 سوره مائده، 178 سوره بقره و 29 سوره نساء به واژه قتل اشاره شده است. تمام ا ین موارد در آیات یاد شده در این ظهور دارد که شخصی، دیگری را که زنده است،بکشد. در آیات دیگری از قرآن، از خاتمه دادن به حیات با واژه موت بحث شده است که برای نمونه، به آیات2 سوره ملک و 61 سوره واقعه می توان اشاره کرد. درقرآن، قتل با موت به یک معنابه کار نرفته است؛ یعنی موت به عنوان امری وجودی که خلق وتقدیر به آن متعلق گرفته، به خداوند متعال نسبت داده شده است، ولی قتل این گونه نیست .
بنابراین، در فرهنگ اسلامی، دو واژه برای بیان پایان یافتن زندگی مادی وجود دارد.در این جا لازم است به عنوان یک موضوع مهم در این دو واژه دقت و تأمل بیشتری شود . به نظر می رسد علت صدور فتوا از جانب برخی فقیهان معاصر در صدور حکم به قتل عمدی بودن عمل در مرگ مغزی که یکی از مصادیق اتانازی است ، همین باشد که در فرض مسئله، موضوع منقح نشده است . پس باید بین این دو واژه تفاوت گذاشت . فقیهان نیز در کتاب های فقهی، قتل را به ازهاق النفس تعریف کرده و در این مقام آورده اند » ازهاق النفس المعصومة المحترمة المکافئة عمداً عدوانا» . توجه به معنی واژه ازهاق می تواند برای درک دقیق مفهوم قتل و تمایز آن با موت و فوت کارگشا باشد.
برخی بزرگان فقه در مقایسه مفهوم ازهاق ودلیل کاربرد آن در تعریف قتل گفته اند کلمه ازهاق در جایی به کار می رود که شیء به قهر واجبار از محل مورد نظر خارج شود. در قتل،نیز کسی به زور، رابطه جسم و روح را قطع می کند، به عبارت دیگر ، روح هنوز قصد خروج و سفر از جسم را ندارد و قاتل قبل از تکامل روح و وصول زمان خروج طبیعی روح از بدن، روح را به طور عدوانی و غیرقانونی از بدن، خارج یا رابطه آنها را قطع می کند در واژه موت این گونه نیست.(اللَّه یتَوفَّى الأنفُس حینَ موتها)یعنی دریافت تام و کامل است . پس موت طبیعی زمانی است که به دلیل وصول روح به حد نهایی، بدون اجبار و قهر از بدن مفارقت می کند.
در این جا باید توجه کرد که آیا اتانازی غیرفعال یعنی درمان نکردن بیما ر مبتلا به مرگ مغزی یا قطع وسایل مصنوعی از او، قتل مستوجب ضمان است؟ پاسخ مثبت به این پرسش،قول مشهور بین حقوق دانان و فقیهان است یا اینکه مرگ مغزی جدا کردن روح از بدن نیست، بلکه تنها روح نباتی و آخرین رمق در بدن باقی است .
نظرهای گوناگونی درباره مفهوم مرگ مغزی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
برخی درباره مرگ مغزی گفته اند» توقف غیرقابل بازگشت کلیه اعمال مغز«
برخی نیز مبتلا به مرگ مغزی را عرفاًزنده تلقی کرده اند و معتقدند نمی توان هرچند به شکل تارک فعل موجب مرگ وی شد.
عده ای نیز ملاک تحقق قتل عمدی را استقرار و عدم استقرار حیات دانسته و مرگ مغزی را با گرفتن آخرین رمق حیات مقایسه کرده اند که ماده 217 قانون مجازات اسلامی در این باره است .
بنابراین، آن چه می تواند در تحقق یافتن یا نیافتن مرگ بر اساس نظر فقیهان ملاک باشد، استقرار و عدم استقرار حیات است .

آیا می‏توان یک تعریف فقهی برای مرگ ارائه داد؟ یا این که در تعریف آن به فهم عرفی شایع بین مردم مراجعه کنیم؟ یا این که مقیاس تعریف مرگ، تشخیص پزشکی است که پزشکان ذکر کرده‏اند؟
برای ورود به بحث، لازم است به این سوءالات توجه کرد:
1. مرگ در ادله شرعی، چه تعریفی دارد؟
2. اسباب مرگ از جهت فقهی و فنّی چیست؟
3. در آن دسته از موضوعات احکام شرعی که در لسان ادله شرعی تعریفی درباره آنها وارد نشده، آیا در صورت تعارض بین فهم عرفی شایع و فهم علمی و فنّی در موضوعات، موضوع به دید «عرف» انصراف پیدا می‏کند یا به دید «علم»؟
4. نشانه‏های مرگ در ادلّه چیست؟ آیا آن نشانه‏ها با دیدگاه پزشکی قدیم سازگار است یا با دیدگاه پزشکی جدید؟
5. آیا مرجحات و قرائن دیگری که صحت دیدگاه پزشکی جدید در تعریف مرگ را تأیید کند، وجود دارد؟
6. حکمِ شک در حصول مرگ چیست؟
به امید خدا از این پس به اختصار به پاسخ این سوءالات خواهیم پرداخت تا از بین این پاسخ‏ها، پاسخ پرسش پیشین معلوم شود که آیا برداشتن اعضای اصلی بیماران مبتلا به مرگ مغزی به منظور پیوندبه بیمارانی که نیاز فوری به آن عضو دارند، جایز است یا خیر؟

تعریف مرگ در ادلّه
مرگ در قرآن، تعریف روشنی دارد؛ یعنی جدایی روح از بدن. خداوند می‏فرماید:
اللّهُ یَتَوَفَّی الأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا: خداوند جان‏ها را به هنگام مرگ می‏ستاند.
و نیز می‏فرماید:
قُلْ یَتَوَفَّا کُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُ کِّلَ بَکُمْ…؛ بگو فرشته مرگ که به شماگماشته شده است، روح شما را می‏گیرد.
و نیز:
الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَ ئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ…؛ کسانی که فرشتگان جانشان را می‏گیرند و آنان بر خود ستم روا داشته‏اند.
مراد از «تو فی الملائکة» گرفتن روح‏ها است و این از جریان آیات مربوط به این موضوع، روشن است.
وقتی مرگ، جدایی روح از بدن باشد، در مقابل، حیات نیز همراهی روح با بدن خواهد بود.
اسباب مرگ از نظر شرعی و علمی
تعریف «مرگ» در لسان دلیل را شناختیم، لیکن این مقدار در پاسخ به مسأله فقهی مورد نظر کافی نیست و برای پاسخ به این سوءال ناچاریم عامل مرگ را بشناسیم، و از آن جا که در ادله شرعی اشاره‏ای به عامل مرگ نشده، شناخت این عامل از اهمیت بسزایی برخوردار است.
پزشکان در تعیین عامل مرگ اختلاف کرده‏اند. از دیدگاه پزشکی قدیم، عامل مرگ توقف قلب است. این در حالی است که پزشکی جدید عامل مرگ را توقف مغز می‏دانند. البته همیشه توقف قلب توقف مغز را همراه دارد، ولی گاه می‏شود که مغز کاملاً از کار می‏افتد و قلب یا به طور طبیعی یا به کمک دستگاه‏های طبّی کار می‏کند و عرف عام (مردم) مرگ را توقف قلب می‏دانند.
بنابراین زمانی که ایست کامل مغزی رخ دهد، لیکن قلب بیمار همچنان به فعالیت خود به طور طبیعی ادامه دهد یا بتوان به کمک وسایل پزشکی، ضربان قلب و گردش خون در بدن را تا مدت زمانی حفظ کرد، چنین انسانی از دید پزشکی قدیم و عرف غیر علمی شایع بین مردم، زنده محسوب می‏شود اگر چه مغز او ایست کامل کرده باشد، در حالی که این انسان از دیدگاه پزشکی جدید مرده است. این اختلاف دیدگاه از نظر شرعی اهمیت فراوانی دارد، و احکام شرعی زیادی از جهت سلب و ایجاب بر این اختلاف نظر، مترتب می‏شود؛ از قبیل رسیدن زمان پرداخت بدهی‏های او، تقسیم اموال او به عنوان میراث بین ورثه، از بین رفتن اذن او و توکیل هایش، حساب شدن عده وفات زمان آن برای همسرانش، انتقال اموالی که به اندازه یک سوم مال خود در حال حیات وصیت کرده به اوصیا، صحت قضای نمازها و روزه‏های فوت شده او و سایر احکام شرعی مترتب بر مرگ. چنان که گذشت یکی از آن احکام عبارت است از: جواز برداشتن اعضای اصلی انسان مانند قلب یا کبد یا ریه به منظور پیوند به بدن انسان زنده به مقتضای ضرورت‏های قطعی پزشکی که در فرض زنده بودن کسی که عضو او برداشته می‏شود، به اجماع فقیهان جایز نیست.
اما بنابر مبنای دوم، تمام این احکام و آثار و غیر اینها، بر انسانی که مبتلا به مرگ مغزی کامل شده ولی قلب او به صورت طبیعی یا به کمک وسایل پزشکی به فعالیت خود ادامه می‏دهد ـ چنان که زیاد اتفاق می‏افتد ـ مترتب می‏شود. بنابر مبنای اوّل این انسان اگر چه حواس خود و آگاهی و حرکت را از دست داده و مغز او به کلی از کار افتاده ولی زنده به حساب می‏آید و هیچ یک از احکام مردگان از قبیل احکام پیشین، در حق او صحیح نیست.
بالاخره کدام دیدگاه در تعریف مرگ را بپذیریم؟ دیدگاه نخست را که بین مردم شایع است یا دیدگاه دوم را که نظر پزشکی جدید است.
تشخیص موضوعات احکام شرعی
پس از شناخت این که پاسخ مثبت یا منفی از پرسش گذشته متوقف بر تعیین عامل مرگ به موجب دیدگاه اوّل یا دوم است و این که موضوع حکم شرعی، یعنی مرگ، ضمن یکی از این دو دیدگاه معین می‏شود، اگر بر طبق عرف شایع، بگوییم: مرگ باایست قلبی حاصل می‏شود، احکام پیشین در حق انسان مبتلا به مرگ مغزی شده، صحیح نخواهد بود و اگر بر طبق دانش پزشکی جدید، مرگ را در توقف مغز بدانیم اگر چه قلب به ضربان خود ادامه دهد، در این صورت بدون اشکال همه احکام مترتّب بر مرگ، در حق این بیمار مبتلا به مرگ مغزی درست است.
با توجه به طرح فوق، این سوأل پیش می‏آید که در موضوعات احکام شرعی یا متعلقات آنها، اگر تعریف دقیقی در ادله شرعی وجود نداشت آیا مرجع، عرف عام و توده مردم است یا اصطلاح علمی خاص؟
اگر این دو در تعریف و تعیین موضوع، با متعلق حکم اختلاف داشتند ـ چنان که این اختلاف گاهی بین فهم عرفی و معنای لغوی مشاهده می‏شود ـ کدام یک ملاک عمل است؟
در توضیح این مطلب باید گفت: موضوعات و متعلقات احکام شرعی دو گونه هستند:
نوع اوّل: موضوعات و متعلقاتی است که شارع آورده و آنها را اصطلاح کرده و قبل از اصطلاح شارع، به عنوان اصطلاح در میان مردم یا علما رواج نداشته؛ از قبیل بلوغ، نصاب زکات، حیض، استحاضه و نفاس ـ البته با حدود شرعی آنها ـ قبله، نماز، زکات، روزه، حج و… .
نوع دوم: موضوعات و متعلقاتی است که شارع آنها را اصطلاح نکرده و قبلاً میان مردم رواج داشته و شارع آنها را با حدود و مرزهایشان از مردم گرفته؛ مانند استطاعت، خوف، ضرر، عسر، حرج، فجر، زوال، ماه رمضان، صدق، کذب، خیانت، معروف، منکر و… .
حکم بخش اوّل واضح است؛ چون این موضوعات را شارع پدید آورده و تفسیر آنها را نیز از خود شارع باید گرفت چه در شبهات مصداقی، مانند اشتباه در قبله و چه در شبهات مفهومی. بحث ما در این بخش نیست.
اما بخش دوم، یعنی موضوعات و متعلقاتی که شارع از دست مردم گرفته و آنها را موضوع یا متعلق حکم قرار داده است، این گونه موضوعات یا متعلقات دو قسم هستند:
قسم اوّل موضوعاتی هستند که باید برای تشخیص آنها به عرف رجوع کرد و معیار و میزان، تشخیص عرف است.
قسم دوم موضوعاتی است که برای تشخیص آنها باید به موازین علمی و دقت‏های عقلی و علمی و فرمول‏های ریاضی و امثال آن مراجعه کرد.
مثال قسم اوّل «ضرر» در حدیث اوّل معروف «لاضرر و لاضرار فی الإسلام» و «غرر» در روایت معروف «نهی النبی(ص) عن بیع الغرر» و «اضطرار» در حدیث معروف «رفع عن أُمتی تسع…» و «حرج» در آیه شریفه «هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَ مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» و «استطاعت» که موضوع وجوب حج است در آیه «وَ للَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ سْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً» و «قدرت» و «وسع» در آیه کریمه «لاَیُکَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا» و امثال این عناوینی که هر یک از آنها موضوع یا متعلق یک حکم شرعی اوّلی یا ثانوی هستند و مکلف باید در تشخیص این عناوین به عرف مراجعه کند.
مثال قسم دوم ماه رمضان، ذی الحجه، اوقات نماز و امثال آنها است. برای تشخیص این چنین عناوینی، هر چند عرفی هستند، اما باید به جداول علمی و دقت‏های علمی و عقلی مراجعه کرد… هیچ وقت مکلف برای تعیین وقت دقیق (زوال) که با دو سه ثانیه قبل و بعد تفاوت می‏کند به عرف مراجعه نمی‏کند بلکه به جداول علمی و فلکی مراجعه می‏کند.
فرق میان این دو قسم واضح است و ما نیازی به توقف در این مسأله نداریم، بلکه به راحتی تشخیص می‏دهیم که میان این دو گروه از عناوین فرق است. ولی برای چه؟ و دلیل آن چیست؟ این جا کمی باید درنگ کرد. چرا ما در بعضی از این عناوین مستقیماً به عرف مراجعه می‏کنیم و جواب خود را از عرف با صراحت می‏گیریم و در بعضی از این عناوین به تحقیقات و دقت‏ها و جداول ریاضی مراجعه می‏کنیم؟
اگر با دقت به این مسأله نظر افکنیم دلیل این مسأله را این طور می‏یابیم که دسته اوّل عناوینی هستند که دارای مراتب و درجات وجودی مختلف و متعددی هستند.
این دسته از موضوعات و متعلقات احکام مشکّک می‏باشند، بعضی درجات آنها تا حدّ صفر ضعیفند و برخی نیز به قدری قوی و واضحند که بر هیچ کس پوشیده نیست، و به ناچار میزان تشخیص این موضوعات و متعلّقات، دید عقلایی و عرفی خواهد بود. بنابراین استطاعتی که موضوع وجوب حج است، آن است که عرف استطاعت بداند و همچنین بقیه موارد.
امّا دسته دوم موضوعاتی هستند که تشکیک بر دار نیستند و امر آن بین وجود و عدم دور می‏زند، یاهست و یا نیست، و در مراتب وجود خود نیز قبولِ زیادت و نقصان و تشکیک نمی‏کنند. مانند اوقات نماز: «…أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرآنَ الفَجْرِ…؛» . زیرا موضوعاتی بسان «دلوک الشمس» و «فجر»، زمان هایی هستند که با ساعت و دقیقه و ثانیه، محدود نشده‏اند، نماز پیش از آن زمان حتی به یک ثانیه، صحیح نیست. همچنین مانند مسافت شرعی که در سفر موجب شکسته شدن نماز و در روزه موجب افطار می‏شوند؛ زیرا این مسافت با کیلومتر و متر تعیین شده و قبل از آن حتی به مقدار ناچیز، مسافت شرعی محقق نمی‏شود و مانند بلوغ پسران بعد از گذشت پانزده سال کامل و بلوغ دختران پس از تمام شدن نه سال، و لذا پیش از زمان تعیین شده اگر چه زمانی بسیار کوتاه باشد، بلوغ محقق نشده و واجبات شرعی بر آنان واجب نیست.
این دسته از موضوعات و متعلّقات با دسته اوّل فرق دارند؛ زیرا این دسته، اموری واقعی هستند که یا وجود دارند و یا وجود ندارند و امر آنها بین وجود و عدم دور می‏زند.
بنابراین، معنا ندارد که برای تشخیص این موضوعات و متعلّقات به فهم عرفی مراجعه کرد بلکه در تشخیص آن محتاج به دقت علمی می‏باشیم.
«مرگ» از این قبیل است؛ چرا که مرگ ـ همان طور که ذکر کردیم ـ موضوع دسته گسترده‏ای از احکام شرعی است و تشکیک در آن راه ندارد؛ زیرا امر آن بین وجود و عدم دور می‏زند، مرگ یا هست و یا نیست و لذا مراجعه به فهم عرفی در تعریف مرگ درست نیست بلکه در تشخیص آن چاره‏ای جز دقت علمی نداریم.

نشانه‏های حیات و مرگ در بیان ادلّه
از مرجّحات تحقق مرگ، با مرگ مغزی، اگر چه ضربان قلب و گردش خون ادامه داشته باشد، روایاتی است به این مضمون که: حمل اگر زنده متولد شود ارث می‏برد و ارث می‏رساند و زنده به دنیا آمدن چنین تعریف شده که: بچه گریه‏ای کند یا حرکتی اختیاری انجام دهد و در غیر این صورت، ارث نمی‏برد.
مرحوم صاحب وسایل در باب هفتم از ابواب میراث الخنثی و ما أشبهه از کتاب میراث، بابی را به این امر اختصاص داده است. به موجب این روایات، حرکت، فریاد و گریه نشانه‏های حیات حمل هستند و به این سبب استحقاق ارث دارد و ارث می‏رساند.
از جمله آن روایات، موثقه موقوف بر عبداللّه بن سنان در مورد ارث بردن نوزاد از دیه است:
ارث نمی‏برد مگر گریه کرده و صدای او شنیده شود.
ابن عون نقل می‏کند که از امام(ع) درباره نوزاد شنیده است:
نوزاد، هیچ از دیه ارث نمی‏برد مگر گریه کرده و صدایش شنیده شود.
در صحیحه ربیع بن عبداللّه است که امام صادق(ع) درباره نوزاد فرمود:
اگر حرکت کند ارث می‏برد.
در صحیحه دیگری ربیع می‏گوید: شنیدم که امام صادق(ع) درباره جنین وقتی که به دنیا آمده و حرکت آشکاری از خود نشان دهد، فرمود:
ارث می‏برد و ارث می‏رساند؛ زیرا ممکن است لال باشد.
عبداللّه بن سنان از امام صادق(ع) نقل می‏کند:
بر نوزادی که گریه نکرده و فریادی بر نیاورده ا ست نماز گزارده نمی‏شود و از دیه و غیر آن، ارث نمی‏برد. اگر گریه کرد [و پس از آن مُرد] بر او نماز گزار و به او ارث بده.
در این باب روایات دیگری نیز به چشم می‏خورند که برخی صحیح و برخی موثقند؛ چنان که صاحب وسایل باب 46 از ابواب احتضار از کتاب طهارت را با عنوان «حکم موت الحمل دون أمّه و بالعکس» آورده و در این باب دسته‏ای از روایات دلالت می‏کنند بر این که حرکت نشانه حیات و عدم حرکت نشانه مرگ است. به برخی از آنها اشاره می‏کنیم:
الف) روایت کلینی به سند صحیح از ابن ابی عمیر از بعض اصحاب خود از امام صادق(ع) در مورد زنی که مرده و بچه در شکم او حرکت می‏کند سوءال شده: آیا می‏توان شکم او را شکافت و بچه را بیرون آورد؟
امام(ع) فرمود: بله، [و پس از بیرون آوردن بچه] شکم زن دوخته می‏شود.
ب) روایت وهب بن وهب از امام صادق(ع):
امیرالموءمنین علی(ع) فرمود: اگر زنی بمیرد و در شکم او فرزندی باشد که حرکت می‏کند، شکم او شکافته می‏شود و بچه بیرون آورده می‏شود.
به همین مضمون روایات دیگری که برخی معتبر است. در همین باب از همان کتاب آورده شده است. از نگرش مجموع این روایات درمی‏یابیم که نشانه‏های حیات عبارت است از: گریه، فریاد، حرکت، و این همه از آثار حیات مغز است. اگر مغز از کار افتاده باشد شخص قدرت بر فریاد و گریه وحرکت ندارد اگر چه ضربان قلب داشته باشد. در هیچ یک از این روایات اشاره‏ای هر چند اندک نشده که ضربان قلب هم از نشانه‏های حیات است با این که پزشکان آن زمان ضربان قلب را نشانه حیات می‏دانسته‏اند.
.

مرگ مغزی از دیدگاه فقه
با دقت در آرای فقیهان معلوم می شود که برای حکم به وقوع مرگ، علم به آن لازم است و معیار تشخیص آن نیز عرف است .از این پس، به طور خاص، حکم مرگ مغزی را بررسی می کنیم.
با جست وجو در ابواب مختلف فقه به ویژه باب قصاص و احکام مربوط به آن درمی یابیم که یک انسان ممکن است سه وضعیت داشته باشد که عبارتند از:
1- حیات مستقر؛
2-حیات غیرمستقر؛
3- مرگ قطعی؛
دو فرض اول و سوم به دلیل روشن بودن، محل بحث نیست . مرگ مغزی ممکن است ازمصادیق حیات غیرمستقر باشد . حیات غیر مستقر در جایی است که شخص به دلیل آسیب های وارد شده بر او امکان بازگشت به حیات مستقر را ندارد و مرگ او پس از مدتی قطعی خواهدبود. فقیهان مثال حیات غیرمستقر را شخص ذبح شده ای ذکر کرده اند که هنوز سرش از بدن کاملاً جدا نشده یا شکمش دریده شده است .

در این صورت، اگر شخصی آسیبی به مجنی علیه وارد کند، عمل او در حکم جنایت بر مرده است .امام خمینی در این باره می نویسد:« لو جبنی علیه فصیره فی حکم المذبوح بحیث لایبقی له حیاة مستقرة فذبحه آخر فالقود علی الأول و علی الثانی دیة الحنایة علی المیت».
صاحب جواهر در تعلیل بر پرداخت دیه نیز می نویسد: لأنّه قطع رأس من بحکم المیت.
پرسشی که در این جا مطرح است، این است که معیار تحقق حیات غیرمستقر چیست؟ در پاسخ، عده ای، زوال ادراک، شعور، نطق، تکلم و حرکات اختیاری را نشانه قرار داده اند. برخی نیز مسلّم بودن مرگ و عدم امکان بقا را ملاک دانسته اند. گروهی دیگر، ظهور حالت نزع و جان کندن را معیار شمرده اند.
بر اساس آن چه ذکر شد و با توجه به این که در مرگ مغزی، فرد هیچ گونه حرکت ارادی، شعور و احساس ندارد و بدون دستگاه تنفس مصنوعی، کاملاً بدون تنفس است، وی امکان بازگشت به زندگی را ندارد و پزشکان او را به شخص بی سر تشبیه می کنند . پس با یقین می توان گفت وی حیات مستقر را که ملاک احکام جزایی است، ندارد . در این صورت، مرگ مغزی را می توان از مصادیق حیات غیرمستقر دانست؛ زیرا با قطع وسایل مصنوعی، شخص زنده نخواهد ماند . اکنون به طور جداگانه به دیدگاه های فقیهان معاصر دربار ه مرگ مغزی می پردازیم:

1- زنده دانستن شخص دچار شده به مرگ مغزی
چون معیار در تحقق موت، عرف است و به نظر برخی، عرف، شخص مبتلا به مرگ مغزی را برخوردار از حیات نباتی و زنده می داند، پس مصداق مرده نیست و قتل وی جرم و مستوجب مجازات است.
به باوراین حضرات عظام،صدق خارج شدن روح از بدن در حالت مرگ مغزی، مشکوک است و بر اساس روایات، درصورت یقین نیافتن به موت باید صبر شود . در این صورت، استصحاب حیات مؤید این نظرات است. پس قطع وسایل متصل به بدن مبتلا به مرگ مغزی، مصداق قتل عمدی خواهد بود.
علامه در کتاب قواعد فرموده است: کسی که بیمار مشرف به مرگ را بکشد، موجب قصاص است؛ زیرا در این حالت، قتل، صادق است،اگرچه بیمار حیات مستقر نداشته باشد .
صاحب جواهر می گوید:با فرض این که بیمار حیات مستقر دارد، قول به قصاص توجیهی ندارد .
در نقد این نظر باید گفت حکم دایر مد ار تشخیص موضوع است و در این جا اگرچه ملاک تشخیص موضوع، عرف است، ولی در تشخیص این موضوع، عرف عام ملاک نیست . حتی عرف عام در این جا به عرف خاص اعتماد کرده و تشخیص را به عهده پزشکان نهاده است بنابراین، تشخیص عرف خاص در این باره صحیح است و عرف خاص هم همان گونه که گذشت، مبتلا به مرگ مغزی را مرده می داند.
در این جا تذکر این نکته لازم است که عرف عام در قضاو ت خویش به طور فطری ، حالت سابقه را ملاک قرار می داد و در جایی که شک می کرد، به همان حالت سابقه،رجوع و به حیات مبتلا به مرگ مغزی حکم می کرد. به عبارت دیگر، عرف عام، وسیله ای برای دسترسی به علم نداشت، ولی امروزه با وجود امکانات فنی و پیش رفت علم برای ما یقینی است که مبتلا به مرگ مغزی زنده نیست . پس امروزه، عرف عام به پیروی از عرف خاص وقتی می خواهند از اعضای مبتلا به مرگ مغزی استفاده کنند، این عمل را قتل نفس و موجب کیفر نمی داند. بنابراین، با حصول علم چه عرف و چه فقیه نمی توانند استصحاب حیات کنند و دلیل آن نیز این است که فقیهان و عرف استفاده از اعضای مبتلا به مرگ مغزی را تقبیح نمی کنند.

2- میت دانستن شخص دچار شده به مرگ مغزی
فقیهان به این عنوان اشاره نکرده اند، ولی از قول به جواز قطع اعضا می توان در این زمینه استدلال کرد . برای نمونه، حضرت آیت الله خامنه ای در نظری، این شخص را مانند جنین قبل ازولوج روح می داند. باید دانست پیش از ولوج روح، ضربان قلب، دلیل بر ر وح نیست . در مرگ مغزی نیز قضیه چنین است. آیت الله خویی در پاسخ به این پرسش که : اگر زنده ماندن بیمار موجب رنج اوست درمان هم سودی ندارد ، آیا پزشک می تواند اقدام به درمان نکند؟ فرموده است درمان چنین بیماری لازم است، مگر این که درمان او تزاحم با درمان بیمار دیگری پیدا کند که درمانش مهم تر و مقدم تر است. در مقابل، آیت الله تبریزی با نظر استاد خود مخالفت کرده است و می نویسد:
«ادامة الحیاة لمثل هذا الفرض غیر واجبة بالادویة أو آلات المعدة للتنفس نعم لایجوز التسریع بإماتته»
به نظرمی رسد، هر دو فقیه بزرگوار به گونه ای مبتلا به مرگ مغزی را زنده نمی دانند؛ زیرا در غیر این صورت، باید قطعاً به وجوب شروع و ادامه درمان برای حفظ جان کسی حکم می دادند. با توجه به آن چه گذشت، باید گفت در مرگ مغزی، توجه به دو امر مهم است : یکی، مسئله مرگ که مبتلا به مرگ مغزی، مبتلا به مرگ برگشت ناپذیر است. پس قطع عضو او برای نجات جان دیگری مجاز می شود. دیگری، عوامل کشف کننده آن است که امروزه متخصصان با ابزار دقیق آن را کشف می کنند.
از نظر فقهی، مرگ، قطع ارتباط روح از بدن است .پس آن چه برای فقیه اهمیت دارد، علم به حصول قطع این ارتباط است . مرگ مغزی نیز از علایم و معیارهایی به عنوان طریق برای حصول قطع و یقین به قطع رابطه بین روح و بدن است . عرف عام با احاله موضوع به عرف خاص، از نظر دقیق و علمی عرف خاص پیروی می کند. در این صورت، درمان نکردن شخص مبتلا به مرگ مغزی و قطع وسایل از بدن او قتل و مرگ نیست و مجازاتی ندارد.

مقایسه مرگ مغزی با حیات غیر مستقر
از جمله مسائلی که امروزه در جامعه پزشکی و به تبع آن در فقه اسلامی مورد نقد و بررسی فراوانی قرار گرفته است، مرگ مغزی است.این بحث از آن جهت اهمیت یافته که با رخورداری از تکنولوژی پیشرفته در دانش پزشکی ، برای بشر این امکان فراهم شده است که اندامهای بدن برخی انسانها را که دچار مرگ مغزی شده اند ، قبل از بروز علائم حقیقی مرگ ، از بدن آنها جدا وبه بدن بیماران نیازمند پیوند بزنند. صرف نظر از مشکل تعریف مرگ مغزی در علم پزشکی ، برای فقیهان این سؤال به وجود آمده است که کسنی که دچار مرگ مغزی شده اند ،از حیث احکام فقهی به مردگان ملحق می شوند یا در حکم افراد زنده به شمار می آیند؟
برخی فقیهان در پاسخ به این سؤال ، تلاش کرده اند مرگ مغزی را با عنوانی که در متون فقهی و حقوق اسلامی حیات غیر مستقر نامیده می شود، تطبیق نموده و احکام این مسئله را بر مردگان مغزی سرایت دهند.آیا انچه به عنوان حیات غیر مستقر در متون فقهی مطرح است با آنچه در متون پزشکی به آن مرگ مغزی می گویند برابری می کند و در صورت منفی بودن پاسخ، چه تفاوتهایی میان آنها وجود دارد؟
حیات مستقر و عیر مستقر
فقها در برابر مرگ دو نوع حیات را مطرح کرده اند و آثار فقهی متفاوتی برای آن دو برشمرده اند: حیات مستقر و عیر مستقر . این مطلب در برخی ابواب فقهی نظیر ارث،وصیت، جنایت ،ذبح و تذکیه مطرح می شود.
علائم حیات مستقر و عیر مستقر
فقیهان برای تمایز میان حیات پایدار و حیات ناپایدار ، معیارهایی ذکر کرده اندکه می توان آنها را به چهار معیار محدود نمود:
معیار اول – زمان
قابلیت بقا از جمله علامات حیات است؛ ولی مدت استمرار این قابلیت مورد اختلاف است و از نصف روز تا ایام متعدد مطرح شده است. مثلاً علامه حلی در این باره می گوید:«و نعنی بما حیوته مستقره، ما یمکن ان یعیش مثله الیوم اوالایام و بغیر المستقره ما یقتضی بموته عاجلاً»
معیار دوم – حالات جسمانی
برخی از فقیهان میزان و معیار در تشخیص حیات پایدار از ناپایدار را وچود برخی از حالتهای جسمانی دانسته اند که این حالات را می توان در چند عنوان خلاصه نمود: ادراک و حرکت اختیاری ، حرکت قوی ، حرکت و خروج خون .
شهید اول در بیان معیار حیات مستقر می گوید:« ولو ذبح المشرف علی الموت کالنطیحه و الموقوذه و المتردیه و اکیل الیبع و ما ذبح من قفاه ، اعتبر فی حله استقرار الحیاه . فلو علم موته قطعاً فی الحال، حرم عنه جماعه ؛ و لو علم بقاه الحیوه ، فهو حلال؛ و لو اشتبه، اعتبر بالحرکه و خروج الدم».
معیار سوم – زمان وحالات جسمانی
برخی از فقیهان در بیان معیار حیات مستقر، وجود دو عامل زمان و حالات جسمانی را معتبر می دانند؛ گرچه بعضی وجود یکی از آنها را کافی می دانند. این معیارها را می توان در دو عنوان : حرکت قوی و زمان و افعال ارادی یا زمان قرار داد.
ابن ادریس در این باره می نویسد:« واذا قطعت رقبه الذبیحه من قفاها ، فلحقت قبل قطع الحلقوم و المری و الودجین و فیها حیاه مستقره و علامتها ان تتحرک حرکه قویه ، یعیش الیوم و الیومین، حل اکلها اذا ذبحت، و ان لم تکن فیها حرکه قویه ، لم یحل اکلها ، لانها میته».
معیار چهارم – صدق عرفی
برخی بر این عقیده اند که فهم عرفی ، میزان و ملاک تعیین حیات پایدار و حیات ناپایدار است. فاضل هندی در این خصوص می نویسد:« یمکن ان یراد باستقرارها ، مایسمی به فی العرف حیاً و ان مات بعدلحظه».
بررسی معیارهای حیات مستقر
زمان نمی تواند معیاری برای تعیین استقرار حیات باشد ، از آن جهت که زمان حیات امری است غیر قابل ضبط و تنها حضرت علام الغیوب به آن علم دارد. بنابراین ، چگو.نه می توان ادعا نمود که انسانی یا حیوانی تا چند روز زنده است و یا در کمتر از یک ساعت خواهد مرد؟ علم پزشکی با بهره گیری و استفاده از پیشرفته ترین ابزارها نیز قادر به چنین تشخیصی نبوده ، تنها می تواند تخمین هایی بزند که همیشه مقرون به صحت نیست. به همین دلیل برخی از بزرگان، در معیار زمان برای تشخیص و تعیین حیات تردید کرده اند.
حرکت هم نمی تواند علامتی برای تشخیص بقای حیات باشد ، همچنان که فقدان آن هم دلیلی بر نبود حیات نیست. چه ممکن است تحقق حرکت در بدن انسان به واسطه تأثیر عوامل فیزیکی یا شیمیایی بر آن باشد ، همچنان که بدن مردگان به واسطه از بین رفتن خاصیت ارتجاع، مقداری حرکت می کند؛ و انسانی هم که به حالت کما و اغما می رود، گاه سالها بدون حرکت می ماند.
بنا براین گرچه وجود حرکات ارادی می تواند دلیلی بر بقای حیات یک موجود باشد، ولی فقدان مطلق حرکت و یا حرکات اختیاری، قطعاً نمی تواند دلیلی بر فقدان حیات باشد.
مراجعه به عرف هم ملاکی برای تشخیص حیات نیست.چه مردم با کمی اطلاع و عدم مبالاتی که در امورات عادی زندگی خود دارند، چگونه می توانند ملاک و میزانی برای تشخیص مرگ و زندگی باشند؟ اگر میزان در تعیین مرگ و زندگی عرف باشد، می باید به مرگ بسیاری از مبتلایان به سکته های قلبی یا مغزی ، یاآنان که در حالت کما به سر می برند حکم نمود، چون عرف چنین افرادی را مرده می شمارد و حال آن که چنین نیست.
فقها و تصور حیات غیرمستقر
التزام به وجود حالت واسطه میان مرگ و زندگی واقعی، که از آن به حیات ناپایدار یاد می شود ، به منظور حل مشکلی بوده است که فقها با آن روبرو بوده اند، یعنی ظهور برخی از علائم حیات در موجودی که فاقد قابلیت برای بقاء و ادامه زندگی است.بی شک فرایند مرگ یعنی عمل جدایی و قطع ارتباط روح از بدن، عملی است تدریجی که می تواند باعث ظهور آثار و علائمی بر بدن باشد.آثاری که از یک سو بیانگر بقای حیات نیستند و از سوی دیگر بانگر آن هستند. بیانگر بقای حیات نیستند از آن جهت که بدن قابلیت خود را برای تعلق روح از دست داده است؛ و بیانگر بقای حیات هستند از آن جهت که ارتباط میان روح و جسم هنوز به تمام وکمال قطع نشده است. این حالت است که در عرف فقها حیات غیر مستقر نامیده می شود. اگر سر مرغی را از تن جدا کرده و رها کنیم، می تواند مدتی بدود، و یا اگر سر انسانی در حال راه رفتن از بدنش جدا شود ، مدت زمانی به حرکت خود ادامه می دهد. بر همین اساس است که محقق اردبیلی ضمن تردید در این که حرکت و خروج خون از علامات حیات باشند، می نویسد:« لان الحم بالحل بعدقطع الاعضاء المهلک مشکل، فانه بعد ذلک فی حکم المیت و الاعتبار بتلک الحرکه و الدم مشکل، فان مثلهما لایدل علی الحیاه الموجبه للحل، فلا ینبغی جعلها دلیلاً».
سخن مرحوم صاحب جواهر در مقام اشکال بر اسشان نیز گرچه به جای خود می تواند درست باشد ، ولی معارض آن نخواهد بود:« ان عدم قبول التذکیه اول الکلام ،اذ لاشک فی عدم مفارقه الروح بعد، کمن کان فی النزع و بلغت روحه حلقومه ، فانه لایحکم بالموت و ان علم انه لا یعیش ساعه بل عشرها».
قول هر یک از ایشان ، ناظر به یک جهت از جهات بحث است. قول محقق اردبیلی ناظر به جهت قابلیت است، چون قطع اعضایی که باعث مرگ انسان می شود ، بدن را از قابلیت تعلق روح به آن خارج می سازد ؛ ولی این منافاتی ندارد با این که روح کاملاً از بدن جدا نشده باشد – آن گونه که صاحب جواهر مدعی است – زیرا روح از زمانی که شروع به جدایی از بدن می کند تا زمانی که کاملاً از آن جدا می شود، به بدن خود تعلق و ارتباطی ضعیف دارد. وجود چنین ارتباطی ، باعث ظهور آثار و علائمی است چون حرکت اعضای بدن ، گردش خون و تپش قلب ، که البته نمی تواند حاکی از قابلیت بدن برای ادامه زندگی باشد؛ ازآن جهت که این آثار، آثار خروج و روح است، نه آثار بقای حیات.
این مطلب را که در پاره ای از موارد، ارتباط میان جسم و روح به کلی قطع نمی شود ، گرچه آن مقدار از ارتباط که از بین رفته است قابل بازگشت نیست ، به خوبی از برخی از روایات خاندان عصمت (ع) که در مورد میزان بقای حق میت نسبت به اموالش وارد شده است ، بدست می آید. کلینی از حضرت صادف (ع) روایت می کند: « المیت احق بماله مادام فیه الروح» و « صاحب المال احق بماله مادام فیه شی من الروح ، یضعه حیث یشاء» .
ملاحظه در این روایات ما را به این نکته می رساند و آن عدم قطع رابطه مالکیت میان فرد و اموال اوست ، مادام که فرد واجد روح است. از سوی دیگر به موجب این روایات برکسی که دارای روح است عنوان میت قابل صدق است؛ چون تعبیر به « شیئ من روحه » با تأکید بر جمع میان دو کلمه «من» و «شئ» به خوبی ظاهر می سازد که روح به یک باره ارتباطش را از پیکر قطع نمی کند و انسان می تواند به حدی برسد که ارتباط روح با بدنش به حداقل ممکن برسد. چنین شخصیتی هم زنده است و هم مرده ، اما به دو اعتبار؛ زنده است به بقای اندکی از ارتباط میان روح و بدن و مرده است ازآن جهت که آن مقدارارتباطی که زایل شده است ، قابل بازگشت مجدد نیست.
بنابرین ، مرگ و زندگی در شدت و ضعف عکس یکدیگر عمل می کنند ، مرگ جز با قطع ارتباط و انفصال تدریجی روح از بدن تحقق پیدا نمی کند. پس همان گونه که بر شخصی که در او این ارتباط به کلی از بین رفته عنوان میت صادق است، بر کسی هم که در او بخشی از این پیوستگی از بین رفته است که به واسطه فساد بدن دیگر قابل بازگشت هم نیست ، این عنوان صادق خواهد بود. البته معلوم است که حمل عنوان میت بر شخصی که هنوز ارتباط روح او با بدنش به کلی قطع نشده است ، نمی تواند به اعتبار مایؤول وبه لحظ اتصاف او به این عنوان در آینده و ازآن جهت که مشرف به مرگ است باشد ، زیرا حمل کلام برمجاز ، با امکان وحمل بر معنای حقیقی خلاف اصل است.
با عنایت به مطالب گذشته تفاوت میان مرگ و خواب نیز روشن می شود، زیرا که در خواب ، ارتباط میان روح و پیکر قطع نمی شود، ولی در مرگ این ارتباط قطع می شود اما به تدریج.
از اینجاست که برخی از بزرگان ، خروج با شدت خون از بدن را علامتی بر زندگی پایدار می دانند. زیرا موجود زنده مادامی که دارای طپش قلب است و خون در بدنش گردش دارد، بریدن رگهایش باعث بیرون جستن خون از آنها شود؛ وای اگر شخص مرده باشد و چنین عملی بر او صورت پذیرد، خون بدون خاصیت جهندگی و به سنگینی بیرون می آید.
درپزشکی قانونی هم از جمله عواملی که با آن میشود مرگ شخص را پس از توقف قلب و تنفس، اثبات نمود، عدم خونریزی پس از قطع رگهای شخص است.
مطالب گذشته به خوبی روشن می سازد که چرا برخی از فقهاء حیات ناپایدار را به« فی حکم المذبوح» تفسیر کرده اند، زیرا با قطع حلقوم و مری، گردش خون متوقف و تنفس از بین رفته ، مرگ یقیناً حاصل می شود.
به طور خلاصه حیات ناپایدار یا غیر مستقر حالتی است که فرد در مسیر جدایی روح از پیکرش قرار گرفته ، ولی هنوز به مرحله قطع کامل نرسیده باشد ، مشروط برآن که به واسطه فساد و خرابی بدن ، قابلیت بازگشت آن مقدار از ارتباطی که از بین رفته است وجود نداشته باشد. حال باید دید عنوان حیات غیرمستقردر حقوق اسلامی، با عنوانی که در علم پز شکی به آن مرگ مغزی گفته می شود، یکی است یا نه؟

نتیجه
در جایی که شخص دچار مرگ مغزی شده است و پزشک یا هر شخص دیگری، با ترک فعل، اسباب ادامه حیات نباتی وی را فراهم نمی کند، در حقیقت، قانوناً و شرعاً مرتکب جرم یاحرامی نشده است؛ زیرا ترک فعل در این جا مصداق هیچ کدام از مواد قانون مجازات اسلامی نخواهد بود . به طور کلی، شخص مبتلا به مرگ مغزی انسان، مصدوم زنده عرفی نیست که کمک نکردن به او مصداق قانون خودداری از کمک به مصدومی شود . از نظر شرعی نیز قتل یاکمک به قتل کسی صادق نیست. به یقین، قطع وسایل متصل به بدن مبتلا به مرگ مغزی، مصداق قتل اعم از عمد و شبه عمد نیست؛ زیرا از نظر عرف، مبتلا به مرگ مغزی حیات ندارد تا از بین بردن حیات، موضوع قتل قرار گیرد . تنها موضوع محل بحث این است که آیا این عمل تحت عنوان سلب حیات غیرمستقر قرار می گیرد تا موجب مجاز ات جنایت بر مرده قرار گیرد؟ مرگ مغزی، نوعی ازحیات غیرمستقر است، ولی با این حال، قطع وسایل مصنوعی از بدن او عنوان مجرمانه ای ندارد؛ زیرا سلب حیات غیرمستقر زمانی مستلزم مجازات جنایت بر مرده است که آسیب مادی و فیزیکی بر بدن شخص وارد شود .در این جا، با قطع این وسایل، هیچ آسیبی به بدن مرده واردنمی شود تا مصداق جنایت بر مرده باشد.

منابع
قرآن کریم.
اسماعیلی، الف. پیوند و خرید و فروش اجزای بدن. فصلنامه فقه 1373؛ شماره 1.
امینی، ابراهیم، (1373)، «مرگ از روی ترحم»، مجموعه مقالات اخلاق پزشکی (جلد 5)، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکی.
ایروانی، ش. اهدای عضو پس از مرگ. مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی اخلاق پزشکی ایران 1387.
پور جواهری، علی، پیوند اعضا در آیینه فقه همراه با بررسی مرگ مغزی، ویرایش اول، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق، 1383.
تشید محمداسماعیل. مروری بر تازه های مرگ مغزی. مجله آنستزیولوژی و مراقبتهای ویژه 1379; 20(32):12-17.
جعفری، محمدتقی، (1375)، فلسفه و هدف زندگی، تهران، انتشارات مؤسسه انتشارات قدیانی.
حبیبی، حسن، مرگ مغزی و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق، ویرایش اول، قم: انتشارات بوستان کتاب، 1380.

حجتی، سیدمهدی، (1379)، «تحلیل حقوقی اتانازیا (مرگ شیرین)»، مجله حقوق دادگستری.
خویی، سیدابوالقاسم، (بی‌تا)، مبانی تکمله المنهاج، بی‌جا.
دورانت، ویل، (1370)، تاریخ تمدن، مشرق زمین گاهواره تمدن (جلد اول)، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی.
راستین، سیما، (مه ۲۰۰۶)، «قتل عام در پوشش مرگ ملایم و بی‌درد»، وب‌سایت نیلگون:
رضایی ساناز, شکور عباس. بررسی میزان آگاهی و نگرش افراد بالای 15 سال شهر تهران در مورد مرگ مغزی و اهدای اعضای پیوندی بعد از مرگ مغزی در وابستگانشان (بهار 1379. مجله علمی پزشکی قانونی زمستان 1379; 6(21):24-28.
رفیعی‌منش، احسان، «آتانازی یا مرگ از روی ترحم»، نشریه نوید، سال سوم، ش9.
روحانی، محمد و نوغانی، فاطمه، (1376)، احکام پزشکی، انتشارات مؤسسه فرهنگی تیمورزاده.
رونالد، مانس، (1374)، مداخله و تأمل در اخلاق پزشکی، ترجمه فرامرز چمنی و اصغر ابوترابی، تهران، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکی.
ساریخانی، عادل، (1385)، حقوق، سیاست، اجتماع، (مجموعه مقالات کنگره تخصصی فاضلین نراقی).
صادقی سیدعباس. استفاده از پاسخهای شنیداری ساقه مغز (Auditory Brainstem Responses = ABR) در تایید مرگ مغزی. مجله علمی پزشکی قانونی بهار 1380; 7(22):12-20.
طباطبایی، سید محمدحسین، (1370)، المیزان، ترجمه محمدجواد حجتی کرمانی، انتشارات بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی.
عاملی، شیخ حر، (بی‌تا)، وسائل‌ الشیعه، انتشارات دار احیاء التراث العربی.
غمامی، سید محمدمهدی، (فروردین 1385)، «اتانازیا، با مطالعه تطبیقی در فقه و حقوق جزای ایران»، ماهنامه (اجتماعی، فرهنگی، آموزشی) اصلاح و تربیت، سال چهارم، ش49 (پیاپی 134).
غمامی، سید ‌محمدمهدی، «بررسی وضعیت حقوقی اتانازیا در کشورهای مختلف»، ماه‌نامه حقوقی دادرسی، ش51.
کرمی، خدابخش، (1381)، اوتانازی، نشر معارف.
کاظمی، ع. مسائل حقوقی و اخلاقی حیات غیرمستقر، موت مشتبه و مرگ مغزی. ویژه نامه اولین همایش سراسری طب و قضا 1387؛ صفحات 59 – 56.
گرجی، ابوالقاسم، (1365)، مقالات حقوقی، جلد اول، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
گواهی، ز. پیوند اعضا از منظر اخلاق و حقوق اسلامی. مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی اخلاق پزشکی ایران 1387.
مرتقی قاسمی، معصومه (عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی زنجان)، «بررسی دیدگاههای پرستاران در ارتباط با مرگ و یوتنازی و احکام مربوط به آن در شهر زنجان در سال 1379ـ 1380»، وب سایت:
موسوی خمینی، سید روحالله، تحریرالوسیله.
میانداری، حسن، (1377)، «آیا مرگ مغزی قطعاً مرگ است؟»، مجله حکیم رشد، ش3.
نجفی، محمدحسن، (بیتا)، جواهر الکلام (جلد 42)، بیروت، انتشارات دار احیاء التراث العربی.
نمامیان، پ. بررسی و نقد مبانی فقهی پیوند اعضای بیماران دچار مرگ مغزی. ویژه نامه اولین همایش سراسری طب و قضا 1387؛ صفحات 124 – 116.
وحیدی رضاقلی, جباری بیرامی حسین, محمدزاده اسماعیلی حمیده. بررسی باورهای کادر مراکز بهداشتی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی تبریز در مورد اهدای عضو. مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز بهار 1382; 37(57):82-85.
به نقل از :http://www.m-safir.ir/asar/269-jurisprudence-a-brain-death

 نظر دهید »

adui

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

شیعه نیوز: استعمار جهانی با تمام ابزار تبلیغاتی و فرهنگی و رسانه ای و با کمک تمام ادیان و مذاهب ساختگی و بی پایه و صرف میلیاردها دلار از طریق کانال های ماهواره ای جنگ گرم را به جنگ نرم تبدیل کرده و از همه شیاطین پیدا و پنهانش بهره می برد.

شیعیان پیرو پیامبر گرامی اسلام ۹ و اهل بیت : چنانچه درد دین داشته باشند راهی جز بپا خاستن و آگاهی یافتن از دین و بهره وری از انواع شیوه های مثبت و موثر و مجاز جهت مقابله و احقاق حق الهی خود ندارند، و اگر دیر بجنبند چه بسا تا نیم قرن آینده بسیاری از معادلات کشورهای اسلامی به نفع مشرکین تغییر خواهد کرد.

یکی از انواع شگردهای استعمار ایجاد مشکلات اقتصادی و یورش های فرهنگی بصورت خزنده است تا اصناف مختلف مشغول به حل مشکلات مادی و زندگی مصرفی و ظاهری خود گردند و شب و روز دغدغه مسائل جزئی خود و خانواده خود را داشته و یا با مشغولیت به حل مشکلات اقتصادی سن ازدواج بالا رفته و از ترس عدم تامین زندگی انگیزه ای برای افزایش نسل هم نداشته باشند. از طرفی سلطه گران جهانی با نفوذ تدریجی و دراز مدت مذاهب ساختگی به درون بافت جغرافیایی و فرهنگی و آموزشی شیعیان به تدریج سلطه همه جانبه و برنامه های دراز مدت خود را در همه سطوح گام به گام اجرا میکنند.

وظیفه شیعیان دردمند در این زمان این است که در هر سطح یا صنف و قشری که هستند با قلم یا قدم یا کلام یا مال و یا هر گونه توان و استعدادی که دارند از آرمان های حق خود دفاع کنند.

یکی از عواملی که از دویست سال پیش در صدد مبارزه و نابودی شیعیان و تشیع بوده است فرقه وهابیت است که مستقیما توسط استعمار غرب پشتیبانی شده و مرموزانه در اقشار مختلف نفوذ کرده و ضربه خود را وارد می کند.

ما در این سری از جزوات و کتابچه ها ان شاءالله سعی   می کنیم به یاری امام زمان ماهیت و ریشه های عقیدتی وهابیان را شناسانده و شبهاتی که نسبت به عقاید شیعیان وارد کرده اند از مآخذ اهل سنت پاسخ دهیم تا نوجوانان و جوانان عزیز و سایر مردم شناختی کافی از عقاید و تهمت های آنان بدست آورند وحتی قادر به پاسخگوئی شک و شبهات آنان در مدارس و مجامع گوناگون باشند.

بی شک اگر جوانان آگاه و عزیزمان کمی از وقت گرانقدر خویش را صرف مرور این جزوات کنند هم به عقاید سست و بی پایه این مسلک پی خواهند برد، هم خواهند دانست که این گروه هیچ یک از فرق و مذاهب تسنن و تشیع را قبول ندارند و برعکس توسط استعمار جهت استحمار و بردگی فکری و سلطه شیطانی خود برهویت و عقاید پویا و والای آنان ابداع شده است.

دانلودربیهاوی

 نظر دهید »

سرویس

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

سرویس طلای عروس با نگین یاقوت قرمز و برلیان طرح فلاور ، سرویس عروس طلا و جواهر با نگین الماس تراش برلیان ، سرویس عروس طلا و جواهر با نگین الماس تراش برلیان ، سرویس عروس طلا و جواهر با نگین الماس تراش برلیان ، سرویس طلا و جواهر عروس با نگین الماس تراش برلیان ، سرویس طلای عروس با نگین الماس تراش برلیان ، سرویس طلای عروس با نگین الماس تراش برلیان ، سرویس طلای عروس با نگین الماس تراش برلیان ، سرویس طلای عروس با نگین الماس تراش برلیان ، سرویس طلای عروس با نگین الماس تراش برلیان ، سرویس طلای عروس با نگین الماس تراش برلیان ، سرویس طلای عروس با نگین الماس تراش برلیان ، سرویس طلای عروس با نگین الماس تراش برلیان ، سرویس طلای سفید عروس با نگین الماس تراش برلیان ، سرویس طلای زرد و سفید عروس با نگین الماس تراش برلیان ، سرویس طلای سفید عروس با

 

 

زینب ساالمی فر و زهرا ابوباله

 نظر دهید »

شیعه

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

شیعه نیوز: استعمار جهانی با تمام ابزار تبلیغاتی و فرهنگی و رسانه ای و با کمک تمام ادیان و مذاهب ساختگی و بی پایه و صرف میلیاردها دلار از طریق کانال های ماهواره ای جنگ گرم را به جنگ نرم تبدیل کرده و از همه شیاطین پیدا و پنهانش بهره می برد.

شیعیان پیرو پیامبر گرامی اسلام ۹ و اهل بیت : چنانچه درد دین داشته باشند راهی جز بپا خاستن و آگاهی یافتن از دین و بهره وری از انواع شیوه های مثبت و موثر و مجاز جهت مقابله و احقاق حق الهی خود ندارند، و اگر دیر بجنبند چه بسا تا نیم قرن آینده بسیاری از معادلات کشورهای اسلامی به نفع مشرکین تغییر خواهد کرد.

یکی از انواع شگردهای استعمار ایجاد مشکلات اقتصادی و یورش های فرهنگی بصورت خزنده است تا اصناف مختلف مشغول به حل مشکلات مادی و زندگی مصرفی و ظاهری خود گردند و شب و روز دغدغه مسائل جزئی خود و خانواده خود را داشته و یا با مشغولیت به حل مشکلات اقتصادی سن ازدواج بالا رفته و از ترس عدم تامین زندگی انگیزه ای برای افزایش نسل هم نداشته باشند. از طرفی سلطه گران جهانی با نفوذ تدریجی و دراز مدت مذاهب ساختگی به درون بافت جغرافیایی و فرهنگی و آموزشی شیعیان به تدریج سلطه همه جانبه و برنامه های دراز مدت خود را در همه سطوح گام به گام اجرا میکنند.

وظیفه شیعیان دردمند در این زمان این است که در هر سطح یا صنف و قشری که هستند با قلم یا قدم یا کلام یا مال و یا هر گونه توان و استعدادی که دارند از آرمان های حق خود دفاع کنند.

یکی از عواملی که از دویست سال پیش در صدد مبارزه و نابودی شیعیان و تشیع بوده است فرقه وهابیت است که مستقیما توسط استعمار غرب پشتیبانی شده و مرموزانه در اقشار مختلف نفوذ کرده و ضربه خود را وارد می کند.

ما در این سری از جزوات و کتابچه ها ان شاءالله سعی   می کنیم به یاری امام زمان ماهیت و ریشه های عقیدتی وهابیان را شناسانده و شبهاتی که نسبت به عقاید شیعیان وارد کرده اند از مآخذ اهل سنت پاسخ دهیم تا نوجوانان و جوانان عزیز و سایر مردم شناختی کافی از عقاید و تهمت های آنان بدست آورند وحتی قادر به پاسخگوئی شک و شبهات آنان در مدارس و مجامع گوناگون باشند.

بی شک اگر جوانان آگاه و عزیزمان کمی از وقت گرانقدر خویش را صرف مرور این جزوات کنند هم به عقاید سست و بی پایه این مسلک پی خواهند برد، هم خواهند دانست که این گروه هیچ یک از فرق و مذاهب تسنن و تشیع را قبول ندارند و برعکس توسط استعمار جهت استحمار و بردگی فکری و سلطه شیطانی خود برهویت و عقاید پویا و والای آنان ابداع شده است.

دانلودربیهاوی

 نظر دهید »

اقتصاد مقاومتی- لیراوی

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

اقتصاد مقاومتی از منظر مقام معظم رهبری

گردآوری: سید امیر حسین کامرانی راد
منبع اختصاصی: راسخون

در چند سال اخیر و با شدت یافتن تحریم های یک جانبه و غیرانسانی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران با هدف متوقف کردن برنامه های صلح آمیز هسته ای ایران، واژه ی جدید « اقتصاد مقاومتی » به ادبیات اقتصادی کشور اضافه و به فراخور حال و روز اقتصاد کشورمان مورد بحث قرار گرفته است. این واژه اولین بار در دیدار کارآفرینان با مقام معظم رهبری در شهریور سال 1389 مطرح گردید. در همین دیدار، مقام معظم رهبری « اقتصاد مقاومتی » را معنا و مفهومی از کارآفرینی معرفی و برای نیاز اساسی کشور به کارآفرینی نیز دو دلیل « فشار اقتصادی دشمنان » و « آمادگی کشور برایی جهش » را معرفی نمودند.1
برای مفهوم اقتصاد مقاومتی در همین مدت زمان کم، تعاریف متفاوتی ارائه شده که هر کدام از جنبه ای به این موضوع نگاه کرده اند. در این میان، تعریف جامع و کامل از اقتصاد مقاومتی را خود رهبر فرزانه انقلاب ارائه داده اند. ایشان در دیدار با دانشجویان فرمودند:

« اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که در شرایط فشار، در شرایط تحریم، در شرایط دشمنی ها و خصومت های شدید می تواند تعیین کننده ی رشد و شکوفایی کشور باشد. »2
این مقاله که مشتمل بر بیانات حکیمانه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) درباره اقتصاد مقاومتی است به خوانندگان عزیز تقدیم می گردد.

ادامه »

 1 نظر

فضیت واعمال ماه رجب

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

 اعمال مستحبی اعمال ماه مبارک رجب ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با كافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد. از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است كه: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد. و همچنین فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر كس یك روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد. از امام صادق(علیه السلام) روایت است كه حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را “أصب” مى‏گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ». ابن بابویه از سالم روایت كرده است كه گفت: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غیر از خدا كسى نمى‏داند به درستى كه این ماهى است كه خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است. پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر كس یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده كه اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ . اعمال مشترك ماه مبارک رجب اینها اعمالی است كه انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معینی ندارد و آن چند مورد است : 1- در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام زین العابدین(علیه السلام) در حجر در غره خواندند، خوانده شود: “یَا مَنْ یَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُكَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیكَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیرٌ .” 2- دعایی را كه از امام صادق(علیه السلام) روایت شده، خوانده شود: «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ .» 3- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه در ماه رجب این خوانده شود: «اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِینَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْكَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.» قابل توجه است که ادعیه دیگری نیز برای این ماه عزیز ذکر شده است که می‌توانید به مفاتیح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نمایید . 4- از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: هر كس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و كسى كه چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید. 5- از نبی مکرم اسلام روایت است: كسى كه در ماه رجب هزار مرتبه “لا إِلَهَ إِلا اللهُ” بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید . 6- روایت است كسى كه در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: “أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ” و پس از اتمام ذکر، دست‌ها را بلند كند و بگوید: “اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ” اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به بركت ماه رجب، آتش او را مس نكند . اعمال ماه مبارک رجب 7- در کل این ماه هزار مرتبه ذکر: أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ ” گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بیامرزد . 8- سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت كرده كه هر كس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود كه او را به بهشت بكشاند. 9- سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت كرده كه: هر كس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر، چهار ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت حمد یك مرتبه و آیة الكرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و سپس ده مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى كه این نماز را گزارده تا روزى كه بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیه‌ای كه خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود . 10- سه روز از این ماه را كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا كه روایت شده هر كس در یكى از ماه‌هاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد. 11- از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است كه: هر كس در یك شب از شب‌هاى ماه رجب ده ركعت نماز به این نحو که در هر ركعت حمد و قل یا ایها الكافرون یك مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد. اعمال شب و روز اول ماه رجب شب اول این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است . 1- وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید: اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّكَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ. و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است كه چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ. 2- غسل. حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرموده‌اند: هر كس ماه رجب را درك كند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک می‌شود مانند روزى كه از مادر متولد شده است. 3- زیارت امام حسین علیه السلام . 4- بعد از نماز مغرب بیست ركعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد. 5- بعد از نماز عشاء دو ركعت نماز گزارده شود بدین نحو: در ركعت اول حمد و ألم نشرح یك مرتبه و توحید سه مرتبه و در ركعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده است. روز اول رجب این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است: 1- روزه . روایت شده كه حضرت نوح (علیه السلام) در این روز به كشتى سوار شد و به كسانى كه همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر كس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال از او دور شود . 2- غسل . 3- زیارت امام حسین علیه السلام. از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که: هر كس امام حسین (علیه السلام) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله.

منبع:سایت بیتوته

 نظر دهید »

کلام بزرگان

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

 

ادامه »

 نظر دهید »

فضیت واعمال ماه رجب

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

 اعمال مستحبی اعمال ماه مبارک رجب ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با كافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد. از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است كه: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد. و همچنین فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر كس یك روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد. از امام صادق(علیه السلام) روایت است كه حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را “أصب” مى‏گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ». ابن بابویه از سالم روایت كرده است كه گفت: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غیر از خدا كسى نمى‏داند به درستى كه این ماهى است كه خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است. پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر كس یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده كه اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ . اعمال مشترك ماه مبارک رجب اینها اعمالی است كه انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معینی ندارد و آن چند مورد است : 1- در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام زین العابدین(علیه السلام) در حجر در غره خواندند، خوانده شود: “یَا مَنْ یَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُكَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیكَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیرٌ .” 2- دعایی را كه از امام صادق(علیه السلام) روایت شده، خوانده شود: «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ .» 3- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه در ماه رجب این خوانده شود: «اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِینَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْكَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.» قابل توجه است که ادعیه دیگری نیز برای این ماه عزیز ذکر شده است که می‌توانید به مفاتیح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نمایید . 4- از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: هر كس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و كسى كه چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید. 5- از نبی مکرم اسلام روایت است: كسى كه در ماه رجب هزار مرتبه “لا إِلَهَ إِلا اللهُ” بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید . 6- روایت است كسى كه در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: “أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ” و پس از اتمام ذکر، دست‌ها را بلند كند و بگوید: “اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ” اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به بركت ماه رجب، آتش او را مس نكند . اعمال ماه مبارک رجب 7- در کل این ماه هزار مرتبه ذکر: أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ ” گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بیامرزد . 8- سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت كرده كه هر كس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود كه او را به بهشت بكشاند. 9- سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت كرده كه: هر كس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر، چهار ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت حمد یك مرتبه و آیة الكرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و سپس ده مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى كه این نماز را گزارده تا روزى كه بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیه‌ای كه خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود . 10- سه روز از این ماه را كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا كه روایت شده هر كس در یكى از ماه‌هاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد. 11- از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است كه: هر كس در یك شب از شب‌هاى ماه رجب ده ركعت نماز به این نحو که در هر ركعت حمد و قل یا ایها الكافرون یك مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد. اعمال شب و روز اول ماه رجب شب اول این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است . 1- وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید: اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّكَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ. و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است كه چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ. 2- غسل. حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرموده‌اند: هر كس ماه رجب را درك كند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک می‌شود مانند روزى كه از مادر متولد شده است. 3- زیارت امام حسین علیه السلام . 4- بعد از نماز مغرب بیست ركعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد. 5- بعد از نماز عشاء دو ركعت نماز گزارده شود بدین نحو: در ركعت اول حمد و ألم نشرح یك مرتبه و توحید سه مرتبه و در ركعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده است. روز اول رجب این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است: 1- روزه . روایت شده كه حضرت نوح (علیه السلام) در این روز به كشتى سوار شد و به كسانى كه همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر كس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال از او دور شود . 2- غسل . 3- زیارت امام حسین علیه السلام. از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که: هر كس امام حسین (علیه السلام) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله.

منبع:سایت بیتوته

 نظر دهید »

احکام فقهی مرگ مغزی

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

مرگ مغزی عبارتست از قطع تمامی فعالیتهای مغزی و ساقه مغزی بطور همزمان. فرد مبتلا به مرگ مغزی در واقع شخصی است که بعلت آسیب گسترده به مغز قادر به ایجاد ارتباط با محیط پیرامونش نبوده و توانایی صجبت کردن و دیدن از او سلب شده است به تحریکات دردناک پاسخ نمی دهد. فرد مبتلا به مرگ مغزی قادر به تنفس خودبخودی هم نمی باشد. این فرد علیرغم آنکه ضربان قلب دارد وقتی امواج مغزی وی را ثبت کنیم هیچ موج قابل ثبتی ندارد. ضربان قلب وی به کمک دستگاه تنفس مصنوعی و اقدامات نگهدارنده ادامه می یابد تا اعضای اهدایی جهت پیوند در شرایط مطلوب حفظ شوند از منظر فقهی مرگ مغزی، مرگ طبیعی محسوب نمی شودوفقها چنین فردی را در برزخ بین مرگ و زندگی می دانند؛ در مقابل پزشکان معتقد اند وقتی حرکات قلب و دیگر اعضای بدن متوقف شد، آن شخص دیگر وارد حیات نباتی شده و دچار مرگ شده است.برخی مبنای موضوعات را عرف مردم می دانند و برخی تشخیص پزشک یا عرف خاص را مبنا قرار می دهند.
از سویی دیگر اگرعرف دیدگاه واحدی نداشته باشند، وظیفه مکلف چیست و آیا می توان احکام میت از قبیل تجهیز میت و کفن و دفن را انجام داد؟ حقوق مالی این افراد مانند پرداخت دیون و انتقال اموال به ورثه چگونه خواهد بود؟در این مفاله سعی شده است به این سوالات و سایر مسایل مربوط به مرگ مغزی به صورت جامع پاسخ داده شود.

 نظر دهید »

کلام علماوبزرگان

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

✅✌️ توصیه‌ حضرت آیت ‌الله فاطمی نيا :

 

 نظر دهید »

کیک

29 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

 

 

 

آرد 2 لیوان . شکر 1 لیوان . پودر کاکائو 10 قاشق غذاخوری . کره 100 گرم .شیر ولرم 1/2 لیوان



تخم مرغ 4 عدد . شکلات تخته ای 100 گرم . بکینگ پودر 1 قاشق چایخوری . نمک 1/4 قاشق چایخوری

 

 

زینب سالمی فر و زهرا ابوباله( آزمایشی)

 

 

 نظر دهید »

چه کنیم تا بیشترین مطالب منتخب را داشته باشیم ! (صحیح نویسی در وبلاگها)

28 فروردین 1395 توسط اسفندیاری

وبلاگ شما هرچقدر زیبا و جذاب باشد اما نوشته‌های خوبی نداشته باشد خوانده نخواهد شد. با ما باشید تا دراین باره بیشتر توضیح دهیم.

ادامه »

 نظر دهید »

همین نزدیکی ها

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آشنایی با وبلاگ نویسی
  • اهمیت وبلاگ نویسی در فضای مجازی
  • ویرایش مطالب وبلاگ
  • قابلیت مشاهده و به اشتراک گذاری
  • وضعیت نظر دهی به مطلب
  • وضعیت نظر دهی به مطلب
  • آموزش درج قسمتی از متن به صورت : "بیشتر بخوانید"
  • افزودن تصویر
  • افزودن فیلم
  • تنظیمات مطالب
  • مدیریت نظرات
  • تنظیمات عمومی
  • تجزیه و تحلیل وبلاگ
  • مدیریت فایل
  • مدیریت قالب
  • مدیریت پیام ها
  • آموزشي - درسي
  • انیمیشن
  • فرقه شناسی
  • آموزش هنرهای خانگی
  • اسلام
  • مسائل روز
  • اهل بیت
  • ساقه
  • مهدویت
  • حجاب
  • عبادات
  • سیاسی
  • دلنوشته
  • احکام روز
  • اخلاقی
  • آموزش انگلیسی
  • فرج
  • رمضان
  • پژوهش
  • ترفند جستجو در اینترنت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

ذکر ایام هفته

کد ذکر ایام هفته

دعای فرج

حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

ذکر شمار انتظار

حرم فلش - کد وبلاگ ثانیه شمار فلش

آمار

  • امروز: 41
  • دیروز: 3
  • 7 روز قبل: 47
  • 1 ماه قبل: 311
  • کل بازدیدها: 39347

خبرنامه

خبرنامه

بهترین وبلاگ ها

  • فرهنگی
  • نورفشان
  • یاری گر شهید ابراهیم هادی
  • صاحل الامر
  • ندا فلاحت پور

کاربران آنلاین

  • بحرکاظمي
  • صفيه گرجي
  • بتول سادات بنیادی

صلوات شمار

دریافت کد صلوات شمار
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس